بخش دوم
1. Of
از
بسیاری از مترجمان of را در همه جا (از) ترجمه می کنند. مانند :
The broad perspective of science
چشم انداز وسیع از علم
حال آنکه of بیشتر کارکرد کسره اضافه فارسی را دارد و بهتر است که عبارت های بالا بدین گونه ترجمه شوند :
چشم انداز وسیع علم
2. For
برای
بسیاری از مترجمان for را در همه جا (برای) ترجمه می کنند. مانند :
For example
برای مثال
I have studied here for 3 years.
من برای سه سال اینجا تحصیل کردم.
حال آن که در مورد اول قید (مثلا) و در مورد دوم حذف (برای) مناسب تر است.
3. Something like
چیزی / شبیه / مثل
مثلا در جمله ی (هر یک از دانشجویان چیزی مثل ۴۰۰۰ صفحه کتاب خوانده بودند) در حالیکه مقصود از (چیزی مثل) قید (در حدود) و یا (حدودا) و یا (تقریبا) است.
4. Closely
از نزدیک / به نزدیکی
You should follow this order in your report as closely as possible.
لازم است که شما در گزارش خود؛ تا حد امکان این نظم را از نزدیک دنبال کنید.
در حالیکه ترجمه ی درست این است :
لازم است که در گزارش خود با دقت هر چه بیشتر این نظم رارعایت کنید. در ضمن در دو جمله بالا به معادل فعل follow نیز دقت کنید.
5. To say the least
برخی از مترجمان چنین عباراتی را به صورت لفظ به لفظ ترجمه می کنند و تجه ندارند که ممکن است در زبان فارسی معادل موجزتر و مفهوم تری وجود داشته باشد. در نتیجه مثلا به جای اینکه در برابر این عبارت فقط بنویسند (حداقل) یا (دست کم) می نویسند : (اگر کمترین را بگوییم) یا (با گفتن حداقل).
6. Soon
زود / به زودی
Soon i recognized him running towards me.
به زودی او را شناختم که به طرفم می دوید.
به جای (دیری نگذشت که فورا او را که به طرف من می دوید شناختم).
7. Here and now
اینجا و اکنون
در نوشته های روانشناسی گاه به چنین جمله هایی بر می خوریم :
این روان شناس معتقد است که برای بررسی حالات روانی باید به اینجا و اکنون توجه شود.
در این جمله کاربرد (اینجا و اکنون) ترجمه ی لفظ به لفظ از انگلیسی است و کمکی به فهم مطلب نمی کند و بهتر است به جای آن منظور اصلی که (توجه به وضعیت موجود) است گذاشته شود.
8. Key
کلید / کلیدی
Key cabinet post
پست های کلیدی کابینه
به جای (مشاغل حساس وزارتی)
Soldiers were stationed in the key corners of the city.
سربازان در گوشه های کلیدی شهر مستقر شده بودند.
به جای : سربازان در نقاط حساس شهر مستقر شده بودند.
9. Critical
بحرانی
این واژه نیز معانی مختلفی دارد اما بسیاری از مترجمان تازه کار فقط با یکی از آنها یعنی (بحرانی) آشنایی دارند. مثلا:
Two critical miscalculations were made.
دو اشتباه بحرانی پیش آمد.
حال آنکه درست است که نوشته شود : دو اشتباه مهم پیش آمد.
10. To suggest / to propose
پیشنهاد کردن
این دو فعل نیز از فعل های چند معنایی هستند اما بسیاری از مترجمان تازه کار تنها با یک معنی این دو فعل یعنی (پیشنهاد کردن) آشنایی دارند. مثلا :
Anderson suggests that we must study all the factors
اندرسون پیشنهاد می کند که ما باید همه عوامل را بررسی کنیم.
حال آن که به جای جمله ی بالا باید نوشت : اندرسون می گوید که ما باید همه ی عوامل را بررسی کنیم.
Demon proposed that a perfect definition is useful in understanding self-concept.
دیمون پیشنهاد کرد که توصیف کامل برای درک مفهوم از خود مفید است.
حال آنکه معادل های مناسب تر فعل propose عباراتی نظیر (ابراز نظر کردن) ؛ (مطرح کردن) ؛ (گفتن) ؛ (اعتقاد داشتن) است.
1. Argument
بحث / جدل
His argument is based on the fact that to curb population growth, we shouls either reduce birth rate or increase death rate.
بحث او مبنی بر این واقعیت است که برای مهار رشد جمعیت یا باید از میزان تولد کاست و یا میزان مرگ و میر را افزایش داد.
در حالی که از معانی argument (استدلال) است. و به جای جمله بالا باید نوشت :
استدلال او مبنی بر این واقعیت است که ....
2.To Distinguish
تشخیص دادن
این فعل نیز چند معنا دارد ولی همه جا (تشخیص دادن) ترجمه نمی شود. مثلا :
فلانی چهار زمینه ی معرفتی مذهب؛ فلسفه؛ علم و ایدئولوژی را تشخیص می دهد.
حال آن که باید نوشت : فلانی چهار زمینه ی معرفتی مذهب؛ فلسفه؛ علم و ایدئولوژی را از یکدیگر متمایز می کند.
3. To decide
تصمیم گرفتن
I decided that it was sunday.
من تصمیم گرفتم که یکشنبه بود.
به جای (یقین کردم که یکشنبه است.)
4. Sentence
جمله
این کلمه را بسیاری از مترجم ها فقط (جمله) ترجمه می کنند در حالیکه معانی دیگری مانند (رای و حکم و نتیجه) هم دارد.
Observational sentence is a summary of the results of an empirical investigation.
جمله مشاهده ای خلاصه ای از نتایج یک بررسی تجربی است.
حال آنکه باید نوشت : حکم مشاهده ای بیان خلاصه نتایج پژوهش تجربی است.
5. To be concerned
علاقمند بودن
بسیاری از مترجمان تازه کار این فعل را در همه جا (علاقمند بودن) ترجمه می کنند در حالی که باید توجه داشته باشند که معانی دیگری مانند (توجه داشتن؛ سر و کار داشتن؛ ارتباط داشتن) و غیره استفاده میشود :
Most of the teachers are concerned in the psychological aspects of their students.
بیشتر معلمان به جنبه های روانی شاگردانشان علاقه دارند.
حال آنکه باید نوشت : بیشتر معلمان به جنبه های روانی شاگردانشان توجه دارند.
6. To contribute
کمک کردن / یاری رساندن
Drink contributed to his ruin.
مشروب به نابودی او کمک کرد.
حال آنکه بهتر است معنی (موثر بودن و تاثیر داشتن) به کار رود.
7. Young / younger / youngest
جوان / جوانتر / جوانترین
Your youngest daughter
جوانترین دختر شما
به جای خردسالترین دختر شما / کوچکترین دختر شما
8. Deadly, terribly, fatal, frightfully, embarrasingly
مرگبار ؛ وحشتناک؛ مهلک؛ خوف انگیز؛ ناراحت کننده
Deadly seriousness
جدیت مرگبار
به جای (بی نهایت جدی بودن)
The fatal day
روز مهلک
به جای (روز سرنوشت ساز)
9. Golden wedding anniversary
سالگرد طلایی ازدواج
به جای (پنجاهمین سالگرد ازدواج)
10. Beyond all doubt
ورای تمام تردیدها
به جای (تردیدی نیست که)
بخش چهارم
1. Billion
بیلیون
این کلمه فقط در انگلیسی بریتانیایی معادل (یک میلیون میلیون) یا ده به توان دوازده است که در فارسی نیز یک بیلیون گفته میشود. اما این لفظ در انگلیسی آمریکایی معادل (یک هزار میلیون) یا ده به توان نه است که در فارسی یک میلیارد گفته میشود. اغلب مترجمین تازه کار به هنگام ترجمه به این تفاوت توجه نمب کنند و در جایی که باید از لفظ میلیارد استفاده نمایند از لفظ بیلیون استفاده می کنند.
2. Response
جواب / پاسخ
این کلمه چند معنایی است و علاوه بر (پاسخ) به معنی (کنش و یا احساسی) است که در برابر (انگیزه ای و یا محرکی) ابراز میشود و می تواند معادل (واکنش) و یا (عکس العمل) باشد.
In response to his bad behaviour
در پاسخ به رفتار ناپسند او
به جای (در واکنش به رفتار ناپسند او)
The tax cut produced a favourable response from the public
کاهش مالیات پاسخ مناسبی را از سوی عموم ایجاد نمود.
حال آنکه باید گفت : کاهش بودجه واکنش مطلوب مردم را برانگیخت.
3. Probable / possible
احتمالی / ممکن
این دو واژه در معنی و کاربرد با یکدیگر متفاوت هستند اما مترجمین تازه کار اغلب اوقات این دو را به معنی (احتمالی؛ ممکن؛ امکان پذیر) ترجمه می کنند.
It is nothumanly possible
از لحاظ انسانی ممکن نیست
حال آنکه باید نوشت : از عهده انسان خارج است.
A possible solution to the dispute
راه حل احتمالی اختلاف
به جای (راه حل منطقی) و یا (پذیرفتنی اختلاف)
He will probably arrive before noon.
ممکن است پیش از ظهر برسد. او احتمالا پیش از ظهر می رسد.
پس possible به معنی (عملی؛منطقی؛پذیرفتنی؛ قابل قبول) است. حال آنکه probable نشان احتمال وقوع امری است.
4. Conventional
متعارف
این کلمه نیز چند معنایی است و معنی اول آن (متعارف) است. حال آنکه پر بسامدترین کاربرد آن در مطبوعات به معنی (غیر هسته ای) است. مانند :
Conventional weapons
تسلیحات متعارف
به جای (تسلیحات غیر هسته ای)
5. Outstanding
چشمگیر / قابل توجه
این کلمه نیز چند معنایی است و معنی اول آن (چشمگیر و قابل توجه ) است. حال آنکه در برخی ترکیبات به معنی (عقب افتاده و یا معوقه) است. مانند :
Outstanding foreign debts
بدهی های خارجی چشمگیر
A good deal of work is still outstanding
مقدار زیادی از کار هنوز چشمگیر است.
حال آنکه باید نوشت : مقدار زیادی از کار هنوز باقی مانده است. و یا مقدار کمی از کار تمام شده است.
6. Grounds
زمینه
اغلب این کلمه به صورت (زمینه) ترجمه میشود حال آنکه یکی از معانی آن (دلیل و توجیه) است.
You have no grounds for complaint
شما زمینه ای برای شکایت تان ندارید.
حال آنکه باید نوشت : شما دلیلی برای شکایت تان ندارید.
7. To be replaced by/with
جایگزین شدن به وسیله / با
این فعل نیز به صورت لفظ به لفظ ترجمه میشود. به مثال زیر توجه کنید :
Instinct theory is replaced by (with) learning theory.
نظریه ی غریزه به وسیله (با) نظریه ی یادگیری جایگزین شده است.
حال آنکه باید نوشت : نظریه یادگیری جانشین نظریه غریزه شده است.
8. Initial dependent clauses
بندهای وابسته درابتدای جمله
در ترجمه ی جمله های وابسته باید با توجه به ساخت جمله ها در زبان فارسی؛ جای درست آنها تعیین شود. به همین دلیل مترجم باید از تفاوت ساخت جمله ها در دو زبان مبدا و مقصد آگاه و به آن حساس باشد. از جمله مواردی که نا آگاهی و بی توجهی مترجم ترجمه را دچار اختلال می کند وقتی است که در زبان انگلیسی جمله معترضه در ابتدای جمله می آید و سپس فاعل جمله مشخص میشود.
مثال :
Though she had grown old and completely exhausted, suzan still wished to be a painter.
ترجمه متاثر از ساخت انگلیسی : (گرچه او پیر و کاملا فرسوده شده بود اما سوزان هنوز آرزو داشت نقاش شود.)
ترجمه فارسی : (سوزان ؛ گرچه پیر و کاملا فرسوده شده بود؛ هنوز آرزو داشت نقاش شود.)
9. Present participle clause
بندهای وابسته وجه وصفی معلوم
Jumping into his car, he drove off.
i sat reading some old letters.
بندهای وابسته ای که با وجه وصفی معلوم شروع میشوند از لحاظ معنایی با یکدیگر متفاوت هستند. همین ویژگی باعث میشود که مترجمین تازه کار در ترجمه این گونه جمله ها با دشواری مواجه شوند. در جمله اول بند وابسته در نقش قید آمده است و حاکی از آن است که فعل اول پیش از فعل دوم صورت گرفته است. در حالی که در جمله دوم بند وابسته حاکی از آن است که هر دو فعل به صورت همزمان انجام شده است. در جمله سوم بند وابسته دلیل عمل دوم را بیان می کند و در جمله چهارم بند وابسته نتیجه و حاصل کار را نشان می دهد. تسلط به این نوع رابطه های معنایی و نقشی در این گونه جمله ها و دقت در ترجمه صحیح این گونه جمله ها باعث میشود که ترجمه عاری از خطا شود.
حال به ترجمه جمله های بالا توجه کنید :
۱. پرید توی ماشین و رفت.
۲. نشستم و شروع به خواندن چند نامه ی قدیمی کردم.
10. As
این کلمه که از نشانه های قید در زبان انگلیسی است معانی مختلفی دارد و مترجمین تازه کار اغلب در ترجمه جمله های گوناگون؛ بدون توجه به معنی این کلمه ؛ جمله را ترجمه می نمایند و حاصل آن به شکلی در می آید که خواننده نمی تواند ارتباط دقیق معنایی بین بندهای جمله رادرک نماید.
- as
به معنی : چون / زیرا / از آنجاییکه
As i was ill for six month, i lost my job.
چون شش ماه بیمار بودم؛ کارم را از دست دادم.
- as
به معنی : همسانی و همگونه بودن دو عمل؛ مانند؛ مثل
Nobody knows him as i do.
هیچکس او را مثل من نمی شناسد.
- as
به معنی : موقعی که / زمانی که
AS i was walking down the street, i saw him
توی خیابان قدم میزدم که او را دیدم
هنگامی که در خیابان قدم میزدم او را دیدم.