An older gentleman was playing a round of golf. Suddenly his ball
sliced and landed in a shallow pond. As he was attempting to retrieve
the ball he discovered a frog that, to his great surprise, started to
speak! "Kiss me, and I will change into a beautiful princess, and I will
be yours for a week." He picked up the frog and placed it in his
pocket.
As he continued to play golf, the frog repeated its message. "Kiss me,
and I will change into a beautiful princess, and I will be yours for a
whole month!" The man continued to play his golf game and once again the
frog spoke out. "Kiss me, and I will change into a beautiful princess,
and I will be yours for a whole year!" Finally, the old man turned to
the frog and exclaimed, "At my age, I’d rather have a talking frog!"
پیرمردی، در حال بازی کردن گلف بود. ناگهان توپش به خارج از زمین و داخل
برکه ی کمآبی رفت. همانطور که در حال برای پیدا کردن مجدد توپ تلاش میکرد با
نهایت تعجب متوجه شد که یک قورباغه شروع به حرف زدن کرد: مرا ببوس، و من
به شاهزاده ی زیبا تبدیل شوم، و برای یک هفته برای شما خواهم بود. او
قورباغه را برداشت و در جیبش گذاشت.
همانطور که داشت به بازی گلف ادامه میداد، قورباغه همین پیغام را تکرار کرد
«مرا ببوس، و من به شاهزاده ی زیبا تبدیل شوم، و برای یک ماه برای شما
خواهم بود». آن مرد همچنان به بازی گلفش ادامه داد و یک بار دیگر قورباغه
گفت: مرا ببوس، و من به شاهزاده ی زیبا تبدیل شوم، و برای یک سال برای شما
خواهم بود. سرانجام، پیرمرد رو به قورباغه کرد و بانگ زد: با این سن، ترجیح
میدم یه قورباغه سخنگو داشته باشم.
منبع : بیرجند پرتال
11 - فروردینماه - 1392 ساعت 12:17 ب.ظ