ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
Asking questions = سوال پرسیدن
286 |
Where were you yeaterday afternoon? |
دیروز بعد از ظهر کجا بودی؟ |
287 |
I was at home all afternoon. |
تمام بعدازظهر دیروز رو تو خونه بودم |
288 |
I was writing some letters to friends of mine. |
داشتم به دوستام نامه مینوشتم |
289 |
What were you doing at about 4 o’clock yesterday afternoon? |
دیروز ساعت 4 بعدازظهر چیکار میکردی؟ |
290 |
I was listening to the radio. |
داشتم به رادیو گوش می دادم |
291 |
What were you doing when I called you on the telephone? |
وقتی بهت تلفن زدم داشتی چیکار می کردی؟ |
292 |
When you called me, I was eating dinner. |
وقتی بهم زنگ زدی داشتم شام میخوردم |
293 |
When I saw Mr. Jones, he was talking with John Smith. |
وقتی آقای جونز رو دیدم اون داشت با جان اسمیت صحبت میکرد |
294 |
While you were writing letters, I was reading a book. |
وقتی داشتی نامه مینوشتی من داشتم کتاب میخوندم |
295 |
While we were having breakfast, John was talking on the telephone. |
وقتی که داشتیم صبحانه می خوردیم، جان داشت با تلفن صحبت می کرد |
296 |
Can you guess what I was doing this morning? |
میتونی حدس بزنی امروز صبح چیکار میکردم؟ |
297 |
I can’t remember what John was doing yesterday afternoon. |
یادم نمیاد دیروز بعدازظهر جان چیکار داشت انجام میداد |
298 |
I’ve forgotten what he said his address was. |
یادم رفته که اون گفت آدرسش چی بود |
299 |
I’ve forgotten what time he said he had dinner last night. |
یادم رفته اون گفت چه زمانی دیشب داشته شام میخورده |
300 |
They called us just as we were having dinner. |
|
منبع
english 900
سلام،وبلاگ خوبی دارین خسته نباشید
من به خاطر اینکه عاشق فیلم و سینما هستم خیلی دوست دارم انگلیسیم رو بهتر کنم و ایشالا وقت کنم بیشتر به اینجا سر میزنم و سوالاتم رو ازتون میپرسم
موفق باشید
سلام
مرسی
موفق باشید