برای اینکه بدانیم قید روش را در کجای جمله قرار دهیم بایستی ابتدا فعل لازم و متعدی را بیاموزیم
1_ فعل لازم
فعلی است که نیازی به مفعول ندارد و بدون مفعول معنی جمله صحیح و درست است؛مثال:
من هر روز توی باغ قدم میزنم
I walk in the garden every day
برای اینکه بدانیم قید روش را در کجای جمله قرار دهیم بایستی ابتدا فعل لازم و متعدی را بیاموزیم
1_ فعل لازم
فعلی است که نیازی به مفعول ندارد و بدون مفعول معنی جمله صحیح و درست است؛مثال:
من هر روز توی باغ قدم میزنم
I walk in the garden every day
در جمله فوق بعد از walk مفعولی بکار برده نشده و هیچگونه اشکالی از لحاظ دستوری در جمله دیده نمیشود
2_ فعل متعدی
فعلی است که نیاز به مفعول دارد یعنی بدون مفعول جمله غلط بوده و مفهومی ندارد مثلا چنانچه بگوییم
من شکستم
I broke
در این حالت معلوم نیست چه چیزی را شکستم پس جمله ناقص بوده و برای کامل شدن احتیاج به مفعول دارد؛مثال:
من شیشه را شکستم
I broke the glass
نتیجه میگیریم فعل break فعلی است متعدی و برای بکار بردن آن احتیاج به مفعول داریم؛چنانچه بخواهیم قید روش را در جمله بکار ببریم بایستی ابتدا نوع فعل را بشناسیم اگر فعل لازم باشد(یعنی احتیاج به مفعول نداشته باشد) قید روش بلافاصله بعد از آن قرار می گیرد؛مثال:
خورشید هر روز صبح در مشرق طلوع می کند(قید روش بعد از فعل)
The sun rises slowly in the east every morning
چنانچه فعل متعدی باشد(یعنی احتیاج به مفعول داشته باشد) قید روش بعد از مفعول بکار میرود؛مثال:
او با عصبانیت شیشه را شکست(قید روش بعد از مفعول)
He broke the glass angrily
نکته: چنانچه مصدر در نقش مفعول جمله بکار رود ؛ قید روش مستقیما بعد از فاعل استفاده می شود؛مثال:
او با سر سختی از پاسخ به سوالات خودداری کرد
He obstinately refused to answer the question
من همیشه از بچه هایم می خواهم که نهایت سعی خود را بکنند
I always want my children to do their best
چنانچه دو جمله با حرف ربط and به یکدیگر متصل گردند قید حالت را می توان بعد از and بکار برد
محل قید حالت را در سه جمله زیر به خاطر بسپارید
پیر مرد برگشت و با عصبانیت به دیوار اشاره کرد
The old man turned round and pointed to the wall angrily
The old man turned round and angrily pointed to the wall
The old man turned round angrily pointing to the wall
توجه: بعد از افعال look,seem,taste,smell,appear,get,become بلافاصله از صفت استفاده می شود و کاربرد قید حالت غلط است؛مثال:
او خوشحال به نظر میرسد
He looks happy
بعضی صفات ly نمی گیرند و از قانون تشکیل قید از صفت مستثنی هستند؛این صفات عبارتند از:
Straight
Late
Early
Far
Near
High
Low
Hard
Fast
کلمات فوق هم نقش صفت و هم نقش قید را در جمله بازی می کنند که برای هر کدام دو جمله مثال می آوریم که جمله اول در نقش صفت و جمله دوم در نقش قید است
"Fast"
این یک ترن سریع السیر است(fast در نقش صفت)
This is a fast train
این ترن با سرعت حرکت می کند(fast در نقش قید)
This train goes fast
"Hard"
کاری که تو گفتی مشکل بود(hard در نقش صفت)
The work you said was hard
آنها همیشه سخت کار می کنند(hard در نقش قید)
They always work hard
کلمه hardly اکثرا با سه لغت can , could , any , ever همراه است و همیشه قبل از فعل اصلی است
چنانچه کلمه hardly در معنای (مشکل؛به زحمت) با فعل معین can همراه باشد معادل لغت barely می باشد؛مثال:
من مشکل می توانم انگلیسی صحبت کنم
I can hardly speak english
I can barely speak english
اگر hardly با کلمه any بکار رود معنی (خیلی خیلی کم) را می دهد؛مثال:
من پول خیلی خیلی کمی دارم
I have hardly any mony
کلمه hardly ever معنی خیلی به ندرت را میدهد؛مثال:
من خیلی به ندرت با او بیرون می روم
I hardly ever go out with her
توجه: اگر کلمه hardly در جمله دیده شود محل آن قبل از فعل اصلی است در حالیکه قید hard پس از فعل اصلی بکار می رود و این خود وجه تشخیص خوبی برای شناسایی این دو کلمه در تست های 4 جوابی است؛مثال:
من به زحمت توانستم کتاب را ترجمه کنم
I could hardly translate the book
اگر می خواهید در امتحان قبول شوید؛بایستی سخت مطالعه کنید(hard بعد از فعل اصلی)
If you want to pass the exam, you should study hard
"late"
او همیشه دیر می کند(late در نقش صفت)
He is always late
من هر روز از دیر از خواب بر می خیزم(late در نقش قید)
I get up late every day
کلمه lately معادل کلمه recently به معنای اخیرا می باشد و معمولا بیشتر با ماضی نقلی بکار می رود؛مثال:
اخیرا او را ندیده ام
I have not seen him lately
"low"
ماه در آسمان پایین است(low در نقش صفت)
The moon is low in the sky
معلم ما معمولا کمی آهسته صحبت می کند(low در نقش قید)
Our teacher usually speakes a little low
کلمه lowly معادل کلمه humble صفت بوده و دارای معانی متواضع؛فروتن؛بی ادعا می باشد
او مرد فروتنی است
He is a lowly man
"high"
آن یک کوه بلندی است(high در نقش صفت)
It is a high mountain
پرندگان به بالا پرواز کردند(high در نقش قید)
The birds flew high
کلمه highly فقط در یک مفهوم معنوی بکار می رود؛مثال:
آنها شخصیت او را ستودند
They spoke very highly of him
"near"
بانکی که نزدیک باشد سر نبش است(near در نقش صفت)
The near bank is on the corner
نزدیک نشوید چون این ممکن است منفجر شود(near در نقش قید)
Don't come near , this may explode
کلمه nearly در نقش قید معنی تقریبا میدهد و مترادف almost است؛مثال:
او تقریبا حاضر است
He is nearly ready
او تقریبا خسته است
He is almost tired
"good-well"
کلمه good صفت اسم و اسم را توصیف می کند
او دانشجوی خوبی است(صفت)
She is a good student
در حالیکه well قید است و فعل را توصیف می کند؛مثال:
او پیانو را خیلی خوب می نوازد(قید)
She plays the piano very well
تبصره:فقط در یک مورد کلمه well صفت می باشد و آن زمانی است که اشاره به حال و احوال انسان از لحاظ سلامتی بنماید؛مثال:
حال پدرتان چطور است؟
How is your father?
خوب است متشکرم(well در نقش صفت)
He is well thank you
توجه: کلمه loud در نقش قید حالت به دو صورت دیده می شود
الف:بدون ly مثال:
او بلندتر از من صحبت کرد
He spoke louder than i did
ب: با اضافه کردن ly به آخر آن نیز قید حالت را تشکیل می دهد مثال:
او در کلاس با صدای بلند صحبت می کند
He speaks loudly in the class
منبع
تست و گرامر انگلیسی عباس فرزام