Wet blanket
e.g.: You shouldn’t invite him to your birthday party. He is such a wet blanket!
آیه یاس، حالگیر
مثال: نباید اونو به مهمونی دعوت میکردی. او یه آدم حالگیری که نگو!
Knock on wood
e.g.: The children haven’t had a cold so far this winter, knock on wood!
بزنم به تخته! بزن به تخته!
مثال: بچهها تو این زمستونی تا حالا مریض نشدن، بزنم به تخته!
As like as two peas in a pad
e.g.: The two sisters are as like as two peas in a pod.
مثل سیبی که از وسط نصف کرده باشند، کاملا شبیه به هم
مثال: دو تا خواهر مثل سیبی میمونن که از وسط نصف شده باشه.
Dog-eat-dog
e.g.: It’s pretty tough to survive in this dog-eat-dog world.
هرکی هرکی، ظالم، بیرحم
مثال: خیلی سخته که تو این دنیای هرکی هرکی آدم زنده بمونه.
In the same boat
e.g.: - I’m broke. Can you lend me a couple of bucks?
- Sorry, I’m in the same boat.
همدم بودن
- من ورشکستهام، میشه یه مقدار پول بهم بدی؟
- ببخشید، منم عینهو خودتم
1. Wet behind the ears
دهان کسی بوی شیر دادن، بیتجربه و خام بودن، جوجه بودن، بچه بودن
He’s too young to become a manager. He’s still wet behind the ears!
هنوز دهنش بوی شیر میده و واسه مدیر شدن خیلی جونه.
---------------------------
2. The party is over!
دیگه بازی تموم شد!
Freeze! Stick’em up! The party’s over!
از جاتون تکون نخورین! دستا بالا! دیگه بازی تموم شد!
---------------------------
3. Piece of cake
مثل آب خوردن، خیلی ساده و آسون
I’ll fix the TV in a flash. It’s a piece of cake!
تو یه چشم به هم زدن تلویزیون رو تعمیر میکنم. عین آب خوردنه.
---------------------------
4. Be up to one’s ears in something
تا خرخره تو چیزی غرق بودن
I’m up to my ears in debt.
تا خرخره تو بدهی گیرافتادم!
---------------------------
5. All ears
سرآپا گوش بودن
Well, tell me the story. I’m all ears!
خب داستان رو برام تعریف کن، سرآپا گوشم!
7 - فروردینماه - 1392 ساعت 09:24 ب.ظ